ما همه منتطریم

امشب خیلی منتظر بودم..نمیدونم اینجارو میخونی اصلا یانه فقط خواستم یه جایی باشه حرفامو بزنم..ایییقد از دست خودت اعصابم خورده و ناراحتم که حتی یه پیامم نمیخوام بهت بدم..من آدمی نیستم بخوام رفتارای پیچیده از خودم نشون بدم و همیشه هرچیزی بوده مستقیم گفتم بهت..آخرین بار هم پیام دادیم گفتم نیاز دارم باور کنم دوس داشتنت رو و بفهمم واقعیه و فقط حرف نیست..ولی تو فقط  همون چند کلمه گفتی و تمام و از اون روز منتظر بودم هرروز و هرشب که تو پیام بدی که توی همه اون شبایی که دودل بودم و شب فراموشت میکردم و میگفتم تو فقط به حرفی و صب که بیدار میشدم دوباره الکی به خودم امید میدادم و میگفتم امروز شاید پیام بدی و تا اموز هییییییچ خبری نبود و نیست..نمیدونم به چیا فک میکنی یا چرا پیام نمیدی یا هرچیزی چون توی زندگیت نیستم و نمیدونم شاید مشکلی بوده که نمیتونستی..ولی نمیدونم هرررمشکلی هم که باشه وقت اینو داری که ۱۰ دیقه از کل وقتتو بهم بدی و یه پیامی بدی..یکی دوشب پیش برای بار دوم کل چیزایی که ازت داشتم رو پاک کردم از گوشیم کل چت و یه عکست و هر چیزی که باعث بشه به تو فکر کنم..ولی امشب نمیدونم گفتم حداقل حرفمو بزنم..هنوز که هنوزه همین الان که دارم مینویسم نمیدونم چرا اینارو مینویسم اینجا..نمیدونمشاید برای این مینویسم که اگه یه روزی برگشتم و گذشته رو نگاه کردم و گفتم چرا رابطمون به تهش رسید بیام و اینو بخونم و بگم تو نخواستی..چون من واضح و روشن گفتم دوس دارم بهم ثابت کنی که دوسم داری تا من بمونم و دلم خوش باشه..ولی تو..... + نوشته شده در جمعه نهم اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت 0:3 توسط gh.,  |  ما همه منتطریم...